
روحت شاد و یادت جاودان فردوس کاویانی عزیز
سریال همسران که پخش میشد، یک روفرشی بزرگ پهن میکردیم وسط هال، قبلش مادرم از گونی بزرگِ تخمه آفتابگردان، که تابستان خریده بودیم، سه لیوان تخمه درشت و پرمغز ریخته بود داخل تابه رویی بزرگ و با آب نمک غلیط و گلپر تخمهها را بود داده بود. یک عالمه نارنگی و سیب هم ولو بود وسط همان رو فرشی، دایره مینشستیم جلوی تلوزیون شهاب بیست و یک اینچ که تازه خریده بودیم. تیتراژ شروع میشد، من میگفتم مهراااااااانه مهین ترابی، برادرم میگفت فردوس کاویانی، خواهرم میگفت الهام پاوه نژاد، دوباره از اول من میگفتم فرهاد جم، برادرم میگفت بیژن بیرنگ،...