کم فروشی زیر سایه فقدان نظارت / فروشگاه های زنجیره ای چه بلایی سر مردم می آورند؟
- شناسه خبر: 7930
- تاریخ و زمان ارسال: 2 اسفند 1403 ساعت 12:17
- بازدید : 31 views
- نویسنده: sara hosseini

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی آفاق مردم ، داستان خیلی ساده است. قرن بیست و یکم، قرن توسعه شبکه فروش و ساختار شکنی در بازار است. یعنی به تدریج خرده فروش های مغازه ای جای خود را به فروشگاه های بزرگ یا هایپرمارکت ها می دهند.
در کشور خودمان هم این داستان از بقالی های بزرگ گرفته تا فروشگاه های لباس و لوازم خانه و کالاهای دیگر را در برگرفته است.این یک سوی داستان است و سوی دیگر قصه برمی گردد به فقدان نظارت بر عملکرد این فروشگاه ها.
همان طور که مدتهاست صدای مردم از نحوه فروش و حساب و کتاب هایپرمارکت های لوازمخانگی و فرش بلند شده، صدای شکایت و گلایه از سوپرمارکت های زنجیره ای یا به عبارتی بقالیهای بزرگ هم بلند شده اما انگار کسی صدایشان را نمی شنود.
دلیل این که صدای انتقاد از فروشگاه های لوازم خانگی و فرش به گوش همه رسیده این است که بازاریان و خردهفروشان هم به این موج گلایه آمیز پیوسته اند اما هنوز بقالی ها یا سوپری های سنتی به سیل عظیم اعتراض به عملکرد سوپرمارکت های زنجیره ای اضافه نشده اند.
تصویری که می بینید روز گذشته توسط رسانه پیامگلستان و به عنوان یک پیام مردمی منتشر شد در حالی که بارها از سوی مخاطبان به دست سپیدهنیوز هم رسیده و انعکاس پیدا کرده است. اما دریغ از یک واکنش ساده از سوی مسئولان و متولیان امر.انگار آنهایی که تکلیف حاکمیتی برای حفاظت از بازار و جیب مردم دارند خودشان را زده اند به آن راه.
این مورد بخصوص،اعتراض به نحوه فروش گوشت بسته بندی بوده است. یعنی طبق ادعای مخاطب پیامگلستان، به عنوان مثال فروشگاه افق کوروش گلستان با این که روی بسته خیلی درشت نوشته است «مخلوط بی دنبه گوسفندی» اما در نهایت حجم قابل توجهی چربی را داخل بسته به مشتری فروخته است!
شاید در نگاه اول هر کسی فریب قیمت را بخورد اما در نهایت با در نظر گرفتن تعرفه کالای واردتی تنظیم بازار و حجم بسته و قیمت،می توان ادعا کرد که نه تنها فرقی با فروشگاه های عادی شهر ندارد بلکه از برخی از آنها گران تر هم هست!
فارغ از این که در این معامله خلاف واقع گفته شده و احتمال فریب و غش در معامله می تواند مطرح شود،حتی به لحاظ مقایسه قیمت می توان به شکل جدی درباره گران فروشی هم بررسی دقیق تر کرد.
بخش تلخ داستان این است که متاسفانه انگار نهادها و دستگاه های حاکمیتی که تکلیف حراست از حقوق مردم را برعهده دارند،خودشان را به خواب زده اند و در یک تعامل نانوشته انگار اصلا سراغ این فروشگاه ها نمیروند!
حالا این وسط مردمی می مانند که در این اوضاع سخت اقتصادی با دشواری تلاش می کنند اقلام ضروری خود را تهیه کنند و در نهایت با عصبانیت و دلخوری،احساس بازنده بودن پیدا می کنند و مثل یک آدم بی پناه صدایشان هم به جایی نمی رسد.